وقتی سیاست‌های غلط، جوانان را به کام اعتیاد می‌کشاند، مرگ خاموش در سایه غفلت

اعتیاد و مرگ خاموش

حرف پرس_ سال‌هاست که مسئله اعتیاد به مواد مخدر، همچون شبحی شوم، بر سرنوشت جوامع سایه افکنده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و متاسفانه، آمارها نشان می‌دهد که این معضل، روز به روز در حال گسترش است. در حالی که سیاست‌گذاران و مسئولان، مدام از تلاش‌های خود برای مبارزه با مواد مخدر سخن می‌گویند، واقعیت‌های تلخ جامعه، گویای چیز دیگری است. آیا واقعا سیاست‌های اتخاذ شده در این زمینه، کارآمد و موثر بوده‌اند؟ آیا رویکردهای سرکوب‌گرانه، توانسته‌اند ریشه این معضل را بخشکانند؟ یا اینکه، این سیاست‌ها، صرفا به پاک کردن صورت مسئله و پنهان کردن واقعیت‌ها منجر شده‌اند؟

جنگ شکست‌خورده؛ وقتی سرکوب، اعتیاد را پنهان می‌کند

شاید بتوان گفت که جنگ با مواد مخدر، به یک جنگ شکست‌خورده تبدیل شده است. با وجود صرف هزینه‌های هنگفت و تلاش‌های شبانه‌روزی نیروهای انتظامی و امنیتی، همچنان شاهد افزایش تولید و توزیع مواد مخدر در کشور هستیم. علت این امر، این است که رویکردهای سرکوب‌گرانه، تنها به محدود کردن فعالیت قاچاقچیان و معتادان منجر می‌شود، اما نمی‌تواند ریشه این معضل را از بین ببرد. تا زمانی که عوامل اصلی بروز اعتیاد، مانند فقر، بیکاری، نابرابری، تبعیض، ناامیدی و فقدان فرصت‌های مناسب برای جوانان، مورد توجه قرار نگیرند، نمی‌توان امیدی به پیروزی در این جنگ داشت.

غفلت از پیشگیری؛ وقتی قربانیان، پیش از تولد محکوم می‌شوند

یکی از بزرگترین اشتباهات سیاست‌گذاران در حوزه اعتیاد، غفلت از پیشگیری است. به جای اینکه تمرکز اصلی خود را بر روی دستگیری و مجازات معتادان قرار دهیم، باید تلاش کنیم تا از ورود افراد به چرخه اعتیاد جلوگیری کنیم. برای این منظور، لازم است که برنامه‌های آموزشی و آگاه‌سازی را از سنین پایین آغاز کنیم و به جوانان و نوجوانان، مهارت‌های لازم برای مقابله با فشارهای اجتماعی و وسوسه‌های ناشی از مصرف مواد مخدر را آموزش دهیم. همچنین، باید فرصت‌های شغلی و تفریحی مناسبی را برای جوانان فراهم کنیم تا آنها بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند و به آینده امیدوار باشند.

درمان ناکافی؛ وقتی معتادان، به حال خود رها می‌شوند

درمان اعتیاد، یکی دیگر از حلقه‌های مفقوده در زنجیره مبارزه با مواد مخدر است. متاسفانه، بسیاری از معتادان، به دلیل کمبود امکانات و خدمات درمانی مناسب، به حال خود رها می‌شوند و نمی‌توانند از این بیماری رهایی یابند. دولت باید با توسعه و تجهیز مراکز ترک اعتیاد، ارائه خدمات روان‌درمانی و مددکاری اجتماعی، و حمایت از معتادان پس از ترک، به آنها کمک کند تا به زندگی عادی بازگردند. همچنین، باید با ایجاد فرصت‌های شغلی و تحصیلی مناسب برای معتادان بهبودیافته، از بازگشت آنها به چرخه اعتیاد جلوگیری کنیم.

فرهنگ سکوت؛ وقتی قربانیان، انگشت‌نما می‌شوند

یکی از بزرگترین موانع در راه مبارزه با اعتیاد، فرهنگ سکوت و انگ‌زنی به معتادان است. متاسفانه، بسیاری از افراد معتاد، به دلیل ترس از قضاوت و تبعیض، از کمک گرفتن خودداری می‌کنند و ترجیح می‌دهند که در خفا به مصرف مواد مخدر ادامه دهند. برای شکستن این فرهنگ سکوت، باید در مورد اعتیاد به طور علنی و شفاف صحبت کنیم و به مردم نشان دهیم که اعتیاد یک بیماری است و معتادان بیمار هستند، نه مجرم. باید از رسانه‌ها، هنرمندان، ورزشکاران و سایر افراد مشهور برای آگاه‌سازی مردم در مورد خطرات اعتیاد و تشویق آنها به کمک گرفتن استفاده کنیم.

نقش مردم؛ وقتی جامعه، متحد می‌شود

مبارزه با مواد مخدر، یک مسئولیت همگانی است. دولت به تنهایی نمی‌تواند از عهده این کار برآید. مردم و سازمان‌های مردم نهاد نیز باید در این زمینه مشارکت کنند. سازمان‌های مردم نهاد می‌توانند در زمینه‌های مختلفی مانند آموزش، پیشگیری، درمان و حمایت از معتادان فعالیت کنند. مردم نیز می‌توانند با گزارش دادن موارد مشکوک به پلیس، کمک به معتادان نیازمند و حمایت از سازمان‌های مردم نهاد، در این مبارزه سهیم باشند. هر چه مشارکت مردم در این زمینه بیشتر باشد، احتمال موفقیت در این مبارزه نیز بیشتر خواهد بود.

قاچاق سازمان‌یافته؛ وقتی مافیا، جولان می‌دهد

قاچاق سازمان‌یافته مواد مخدر، یکی از بزرگترین چالش‌های مبارزه با مواد مخدر است. برای مقابله با این چالش، باید همکاری‌های بین‌المللی را تقویت کرد. باید اطلاعات و تجربیات خود را با سایر کشورها به اشتراک گذاشت و از آنها کمک گرفت. همچنین، باید قوانین و مقررات خود را سخت‌تر کرد و مجازات‌های سنگین‌تری برای قاچاقچیان مواد مخدر در نظر گرفت. علاوه بر این، باید با فساد اداری و مالی که زمینه را برای فعالیت قاچاقچیان فراهم می‌کند، مبارزه کنیم.

تغییر پارادایم؛ وقتی امید، جایگزین ناامیدی می‌شود

مبارزه با مواد مخدر، نیازمند یک تغییر پارادایم است. باید از رویکردهای سرکوب‌گرانه و انفعالی، به سمت رویکردهای پیشگیرانه و فعال حرکت کنیم. باید به جای اینکه به معتادان به چشم مجرم نگاه کنیم، به آنها به عنوان بیمارانی نیازمند کمک نگاه کنیم. باید به جای اینکه سعی کنیم واقعیت‌های تلخ جامعه را پنهان کنیم، با آنها روبرو شویم و برای حل آنها تلاش کنیم. با تغییر نگرش‌ها و رویکردها، می‌توانیم امیدی تازه در دل‌ها بکاریم و به آینده‌ای روشن‌تر برای جامعه خود دست یابیم.

نویسنده: ملینا حسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *