هومن مهرابیان_ از دیدگاه اسلام ، عدالت اجتماعی به معنای برقراری توازن و هماهنگی میان حقوق فردی و مصالح جمعی است، به گونهای که هر فرد در جایگاه شایستهی خود قرار گیرد و جامعه از تبعیض، ظلم و نابرابری مصون بماند و این مفهوم در اسلام ریشه در توحید، کرامت انسان و مسئولیت متقابل افراد در برابر یکدیگر دارد. عدالت اجتماعی نه صرفاً یک نظم بیرونی، بلکه نتیجهی رشد اخلاقی و درونی انسان در پرتو هدایت الهی است.
عدالت اجتماعی در اندیشه اسلامی
رشد طبيعى جامعۀ اسلامى در بستر چارچوب اقتصادى سالم، اجازه نمىدهد كه پدیدۀ احتكار و انباشته شدن سرمايه در نزد عدهای معدود و متمرکز شدن آن شکل بگیرد ، چنان که که در جامعۀ سرمايهدارى چنین پدیدهای موجب پیدایش انحصار در زندگى اقتصادى شد.
از طرفی عدالت اجتماعی، یکی از مهمترین مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که در طول تاریخ اندیشه بشری مورد توجه قرار گرفته است. در اسلام نیز این مفهوم از جایگاه والایی برخوردار بوده و ائمه اطهار (ع) به ویژه امام سجاد (ع) در آثار خود به آن پرداختهاند. صحیفه سجادیه به عنوان یکی از ارزشمندترین منابع شیعه، شامل دعاها و مناجاتهای امام سجاد (ع) است که در آن به ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان پرداخته شده است. اخلاق و عدالت اجتماعی دو روی یک سکه هستند. اخلاق به عدالت اجتماعی جهت میدهد و عدالت اجتماعی نیز به نوبه خود، اخلاق را تقویت میکند.
عدالت اجتماعی از این رو حائز اهمیت است که حتی قانون اساسی نیز در این زمینه اصول مختلفی دارد و زمینه سازی آن را از وظایف دولت اسلامی دانسته و اصول مختلفی به موضوع عدل و قسط ، عدالت اجتماعی در جامعه پرداخته اند و در ۹ فصل از ۱۴ فصل قانون اساسی و در قالب ۱۵ اصل ، به صراحت به موضوع عدالت اجتماعی ، لزوم استقرار و گسترش آن در جامعه ، و لزوم وجود آن در حاکمان اصلی نظام اشاره شده است.
عدالت اجتماعی با هدف همبستگی اجتماعی
در این سبک از حفظ عدالت به همبستگی در منافع، معیار و اهداف مشترکی که بین گروهی از افراد شکل میگیرد، معطوف میشود بطوری که در روابط اجتماعی، همبستگی اجتماعی موجب میشود افراد در چارچوب مشخص، منافع مشترکی با گروهی از افراد را دنبال کنند و بر اساس آن رفتارهای مشترکی از خود بروز دهند.
در رسته همبستگی اجتماعی، افراد یکسری هدفهای روشن را برای خود تعریف کرده و براساس آن اهداف، ابزارهایی را در نظر میگیرند و این دو در کنار هم باعث میشود که افراد به سمت آن هدف حرکت کنند؛ هرچه تعداد بیشتری از آحاد جامعه در این مسیر با هم همسو، همدل و مشابه باشند، میزان همبستگی در جامعه بالاتر میرود.
برای افزایش همبستگیهای اجتماعی که بر پایه عدالت اجتماعی نوین شکل میگیرد ، باید ناترازیهای موجود در حوزههای مختلف اجتماعی و اقتصادی را طی برنامهریزی درست رفع کرد و آنچه بهعنوان ناترازی در حوزههای مختلف اعم از انرژی و بودجه در کشور مطرح است و به اذعان همگان ریشه در اقدامات انجامشده و نشده سالها و دهههای گذشته دارد، در وهله اول نیازمند تصمیم و اراده جدی برای حل مسأله است، اما در مرحله اجرا بدون پشتیبانی مردم ممکن نیست. همین واقعیت است که تقدم حل ناترازیهای اجتماعی و سیاسی و در واقع کاستن از فاصله میان خواست مردم و حاکمیت را در این حوزهها ضروری میسازد.
عدالت اجتماعی از منظر اندیشمندان مسلمان
عدالت اجتماعی در اندیشه علامه طباطبایی با اعتباریات و اصل استخدام گره خورده است، بدین گونه که ایشان عدالت را از امور اعتباری میداند و برای اثبات ضرورت و ارزش عدالت در تفسیر آیات ۲۱۳ سوره بقره و ۲۰۰ آل عمران خوی استخدام انسانی را چنین توضیح میدهد که انسان همه چیز و همه کس را برای مرتفع کردن نیازهای خود میخواهد و در این راستا ناچار است به سود دیگران نیز توجه کند ، چرا که توجه به سود دیگران باعث میشود که منافع خود او نیز به رسمیت شناخته شود. لذا انسان به ناچار به صورت جمعی زندگی میکند. در اینجاست که عدالت ؛ امری اعتباری میشود.
ایشان در این جهت از دو مقدمه استفاده میکند و طبق مقدمه اول انسان میخواهد همه چیز را به سود خود به کارگیرد که چنین گرایشی در انسان را خوی استخدام نام مینهد. به این معنا که به هر چیز و هر کسی در راستای تأمین نیاز و ابزاری برای کسب سود مینگرد. طبق مقدمه دوم انسان برای دستیابی به سود خود ناچارا به سود دیگران هم توجه میکند، لذا زندگی جمعی را میپذیرد. نتیجه آن که زندگی اجتماعی و عدالتی که ضرورت دوام آن است، معلول طبیعت استخدام انسان است.
ضرورت برپایی عدالت اجتماعی اسلامی
رشد طبيعى جامعۀ اسلامى در بستر چارچوب اقتصادى سالم، اجازه نمىدهد كه پدیدۀ احتكار و انباشته شدن سرمايه در نزد عدهای معدود و متمرکز شدن آن شکل بگیرد ، چنان که که در جامعۀ سرمايهدارى چنین پدیدهای موجب پیدایش انحصار در زندگى اقتصادى شد.
از این رو، اجراى صحيح قواعد و اصول اقتصاد اسلامى توسط حكومت، بهترين مانع ظهور آسيبهاى ناشى از این پدیده و بهترين راهِ حفظ توازن اجتماعى به شمار مىرود و با توجه به اینکه عدل اصل دوم از اصول دین قرار داده شده و به این وسیله از دیگر صفات الهی متمایز گردیده ، از روی اتفاق نبوده ، بلکه این کار به این دلیل بوده که به مدلول عملی یکی از مهمترین صفات خداوند و نقش آن در جهتدهی به خط سیر انسان تأکید شود زیرا عدل در مسیر تکامل انسان و قیام این مسیر بر اساس قسط، شرط اساسی رشد هر ارزش والای دیگری است و جامعه بدون عدل و قسط، فضای ضروری برای تحریک آن ارزشها و بروز استعدادهای والا را از دست خواهد داد.
چکیده مطالب
بطور کلی از منظر اسلام ، وقتی بنا باشد که طغیان، طمع و امیال فردی در برابر جامعه یک ظلم اجتماعی و مخالف با عدل شمرده شود؛ به همان سان طغیان اجتماع در برابر فطرت و نیروی فرد نیز ستم است ، آن هم ستمی که تنها علیه یک فرد نیست بلکه در برابر خود اجتماع نیز هست و در حقیقت عواقب سرکوب اهداف، استعدادها و فعالیتهای فردی تنها به محرومیت آن فرد منتهی نخواهد شد، بلکه اجتماع را نیز از بهره برداری از نیروی کامل خود محروم می سازد.
در نهایت، بررسی خاستگاه اخلاقی عدالت اجتماعی در صحیفه سجادیه، ضمن آشکار ساختن عمق اندیشههای امام سجاد (ع) در حوزهی تربیت و عدالت، میتواند به تبیین گفتمان عدالت در متون دینی، و ارائهی الگوی قرآنی ، به عنوان راهی برای تحقق عدالت اجتماعی در جوامع اسلامی معاصر منجر شود.
